مرا دنبال کنید

جستجوگر

موسیقی

پیوندهای بیرونی

    تصویر : https://rozup.ir/view/3409411/MYPNG.png

    در سایت آپارات مباحث من و سهیل قاسمی در آپارات My Instagram My Instagram
نشر دهید - Share By

دوش آخرین سایه عشق هم به آسمانها رفت و با اَمرداد در اوراق زرین کتاب ادب ایران جاودان گردید. در این سرای بی کسی دیگر شاعری به در نمی زند و خنجر غمِ مرگ، ما را دیگر از این خرابتر نخواهد زد.

نشسته‌ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار

دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

زین پس از این آتش فراق که بر جان من و توست به جای نور؛ سایه به دلها می تابد و ای بسا باغ و ای بسا بهاران که ما را خزان خواهد بود. اکنون من از تنگنای این هستی و شراب تلخ مرگ در جام زهرِ گریز ناپذیر آفرینش؛ ملول و پریشان خاطر هستم. حقیقت آن است که از حکمت شعر حافظ و ابتهاج؛ آموخته ام که سرگردانی ما در این دایره همه از عشق است و بار خدایا تنها تو میدانی که بهانه ام در این زمزمۀ مستانه و ترانه ام در این گریۀ شبانه تماماً از توست و تنها ساقی سرای امید تا ابدیّت تو هستی.

در ساغر تو چیست که با جرعۀ نخست

هشیار و مست را همه مدهوش می‌کنی

هوشنگ ابتهاج رفت و به یاران نامدارش چون رهی معیری و ملک الشعرای بهار پیوست. بیش از این دیگر نمی دانم که در این مرثیه چه باید گفت؟. دعوی نکنم زیرا در مُلک ادب دگر جای دعوی نیست. داعیه داران همه رفتند و افسوس که گنجینه طرازان معانی در این گلشن ویران به قهرِ درد درمان ناپذیر رحلت، یکایک در خاک عدم با دلی شکسته از کوران حوادث دهر خفتند.

عاشق منم كه يار به حالش نظر نكرد

ای خواجه درد هست و لیكن طبیب نیست

این چه رازیست که هر بار بهار با عزای دل ما می‌آید؟. ارغوان شاخۀ همخون جدا ماندۀ من، آسمان تو چه رنگ است امروز؟. بامدادان که کبوترها باز بر لب پنجرۀ باز سحر غُلغله می‌آغازند؛ آه بشتاب که هم پروازان، نگران غمِ هم پروازند.

روان پاک مولانا هوشنگ ابتهاج در پرتو رحمت دادار آفرینش در شادمانی انوشه باد.

سعید ساربان

سحرگاه نوزدهم امرداد 1401

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

About Us

Official website of Saeid Kafi Anaracki
سعید کافی انارکی-ساربان

پیوندهای روزانه

  • دادراه (1090)
  • تابلوی اعلانات

    شاهنامه فردوسی شاهنامه فردوسی